یکی از دشوارترین مراحل تربیتی کودکان فاصله سه تا پنج سالگی است؛ مقطعی که کودک تا حدی به استقلال دست یافته و هر روز در حال تجربه اندوزی است. درست در همین سن است که مادران زمزمه اطرافیان را می شنوند که «بچه را لوس نکن» یا «با بچه درست رفتار کن». هر روز از زندگی یک کودک سه تا پنج ساله یک چالش تربیتی است که گاهی والدین را دچار سردرگمی برای بکار بستن شیوه تربیتی درست در مورد کودکشان می کند.
● جر و بحث نکنید
کافی است با کودک سه ساله تان سر هر رفتار بدی که دارد دعوا کنید تا تمام روز خود را در حال دعوا کردن و بحث کردن با او بیابید.
به جای این کار فهرستی از رفتارهای بد او را بنویسید که واقعاً باعث عذاب و ناراحتی شما می شوند. این رفتارها از این بابت می توانند بد تلقی شوند که خطرآفرینند، آزاردهنده و یا بی ادبانه و دور از شأن و احترام خانوادگی است. برای آن دسته از رفتارهایی که مطلقاً ممنوع هستند همچون دوچرخه سواری در خیابانی که پرخطر است یا ترک کردن خانه بدون همراهی یک فرد بزرگتر قواعد و قوانین مشخصی وضع کنید و تبعات منطقی سرپیچی از آنها را شرح دهید.
به یاد داشته باشید که در استفاده از هر شیوه تربیتی همیشه ثبات اراده و عمل داشته باشید در غیر این صورت کودک را سردرگم می کند و لجبازی و حرف نشنوی را در او برمی انگیزد. در مورد بدرفتاری های خفیف تر همچون دروغ گفتن، تقلب کردن در بازی و... یک سیاست کلی در پیش بگیرید اما در هر مورد مطابق با شرایط بوجود آمده رفتار کنید.
به عنوان مثال وقتی کودکتان خسته، بیمار، گرسنه و یا برآشفته (در اثر اتفاقی مثل جدایی والدین یا از دست دادن یکی از آنها) است، هنگام دیدن رفتاری منفی باید انعطاف بیشتری به خرج دهید و او را در همان روز بازخواست نکنید. معیار و ملاک بدرفتاری را برای او تشریح کنید و او را با احساسی که ممکن است بدرفتاری او بر فرد مقابل بگذارد آشنا کنید، به عنوان مثال اگر کودک شما کودک هم سن و سال خودش را گاز گرفت به او بگویید« گاز گرفتن کار بدی است چون دوستت دردش می گیرد و تو دوست نداری کسی کاری کند که باعث درد و ناراحتی تو بشود.» یک کودک سه ساله درک درستی ندارد که چرا باید کاری را که باعث تفریح و سرگرمی او می شود (مثل گاز گرفتن، زدن دیگران یا قاپیدن اسباب بازی های دیگران) را متوقف کند.
او را با حس احترام به احساسات و خواسته های دیگران آشنا کنید. به عنوان مثال بگویید: «وقتی اسباب بازی دوستت را از دست او بیرون می کشی ناراحت می شود چون هنوز بازی اش تمام نشده است.» این به کودک کمک می کند تا ببیند و بفهمد که رفتار او بطور مستقیم بر دیگران تأثیر می گذارد و بیاموزد که قبل از انجام هر کاری به تبعات آن فکر کند.
● پیشگیری بهتر از درمان است
هیچ کس بهتر از خود شما کودکتان و علایق او را نمی شناسد بنابراین بهتر است از این شناخت جامع برای پیشگیری از دعواهای بیهوده و بحث های تکراری استفاده کنید. اگر او دوست دارد هر روز صبح موقعی که آماده رفتن به سرکار میشوید کابینتهای آشپزخانه را بیرون بریزد و این کار او شما را تا مرز جنون پیش می برد برای کابینت ها قفل تهیه کنید.
اگر عاشق بازی کردن با دستگاه دی وی دی منزل است آن را در جای بلند و یا دور از دسترس قرار دهید. از دسترس خارج کردن وسایل خطرآفرین یا باارزش منزل جلوی بسیاری از دعواها و جروبحث های خانوادگی را می گیرد. همچنین به یاد داشته باشید که یک مادر بچه دار باید همه چیز را از قبل برنامه ریزی کند حتی یک خرید ساده را. اگر کودکتان صبح ها سرحال و پرانرژی است و بعد از ناهار کسل و بهانه گیر، رفتن به خرید یا دکتر را برای مواقع پرحوصله او کنار بگذارید.
او را برای تجربه های جدید (مثل رفتن به جایی که تا به حال نرفته اید) از قبل آماده کنید و به او توضیح دهید از او انتظار دارید چطور رفتار کنید. همچنین او را برای تغییر برنامه آماده کنید. به عنوان مثال: «تا چند دقیقه بعد باید اسباب بازی هایمان را جمع کنیم و به خانه برگردیم.»
حس پیش آگاهی از وقوع یک عمل و یا پیش بینی کودک را آماده تر کرده و به او احساس امنیت بیشتر می دهد و در نتیجه از بسیاری از دعواها و رفتارها می کاهد.
● حفظ آرامش
اگر نمی توانید جلوی یک رفتار بد را بگیرید پس با آرامش و خونسردی با آن رودررو شوید. سعی کنید از یک لحن صدای آرام و بی تشویش و کلماتی که مثبت یا حداقل خنثی هستند استفاده کنید و به یاد داشته باشید که بیان خواسته هایتان در قالب پیشنهاد (چرا دستهایت را از الآن نمی شوری تا موقع شام راحت باشی ) بیشتر از دستور (همین الآن برو دستهایت را بشور) یا انتقاد (دست ها و صورتت واقعاً کثیف هستند!) همکاری آنان با شما را برمی انگیزد.
همچنین بهتر است جملات و یا عبارات خود با واژه «تو» را به عبارات و پیام هایی با واژه «من» تبدیل کنید. به جای گفتن: «تو آنقدر خسیسی که حتی حاضر نیستی اسباب بازی هایت را به دوست صمیمی ات بدهی» بگویید «من دوست دارم ببینم بچه ها اسباب بازی هایشان را با هم قسمت می کنند.» یک شیوه خوب و مؤثر دیگر استفاده از افعال مثبت به جای افعال منفی است. اگر به یک کودک سه ساله بگویید که نباید دوچرخه اش را سر راه بازی بچه های دیگر بگذارد با شما بحث خواهد کرد اما روش بهتر این است: «اگر دوچرخه ات را از سر راه برداری، بچه ها روی آن نمی افتند و دوچرخه ات خراب نمی شود.»
در نهایت اطمینان حاصل کنید که کلمات و جملات شما طوری برداشت نشوند که کودک حس کند او را دوست ندارید. به عنوان مثال به جای گفتن «من این رفتار تو را نمی توانم تحمل کنم.» بگویید «دوست ندارم که تو در فروشگاه همه قفسه ها را به هم بریزی». این جواب به کودک نشان خواهد داد که شما از کدام رفتار او (برداشتن جنس از قفسه ها و به هم ریختن آنها) راضی نیستید و خود او را دوست دارید.
● به حرف آنان گوش دهید
بچه ها وقتی بدانند کسی حرفشان را گوش می دهد احساس بهتری دارند بنابراین به خواسته های آنان توجه نشان دهید.
اگر در فروشگاه بهانه می گیرد چون نمی تواند بیسکویت ها را باز کند به جای آنکه او را با عصبانیت دنبال خود بکشید بگویید: «می دانم از دست من عصبانی هستی چون اجازه نمی دهم بیسکویت ها را باز کنی.
حق داری اما در فروشگاه اجازه این کار را نمی دهند چون پول آنها را نداده ایم. این قانون آنهاست.»
این دست جملات اگرچه او را آرام نخواهد کرد اما از عصبانیت او از دست شما خواهد کاست و او را با منطق «مدارا» و «انتظار» آشنا خواهد کرد.
● چند گزینه در اختیار او قرار دهید
وقتی کودکتان حاضر نیست کاری انجام دهد یا دست از انجام کاری بکشد، دلیل اصلی داشتن اختیار و اقتدار است که شما آن را در اختیار دارید و او آن را می خواهد. بنابراین گاهی با دادن چند گزینه محدود این اختیار را به او بدهید. به جای آنکه به او دستور دهید اتاقش را تمیز کند از او بپرسید: «اول کدام را سر جایش بگذاریم. کتاب ها یا عروسک هایت را » این گزینه ها باید محدود، معین و برای شما هم قابل پذیرش باشند. عبارت «از کجا شروع به تمیز کردن کنیم » ممکن است برای کودک گیج کننده باشد و گزینه ای هم که برای شما قابل قبول نباشد دعوا و جر و بحث دیگری را دامن خواهد زد.
● پیشنهاد راه حل
وقتی از کودکتان می خواهید کاری را انجام ندهد گزینه ها یا راه حل های دیگری در اختیار او قرار بدهید تا بتواند انرژی یا احساسات خود را تخلیه و ابراز کند. به عنوان مثال مشت زدن به بالش یا کوبیدن چیزی با چکش پلاستیکی. او باید یاد بگیرد که اگرچه احساسات و یا خشم او از برخی چیزها و افراد قابل قبول است اما برخی شیوه های او در ابراز آنها قابل قبول نیستند.
او حق دارد از دوستش بخاطر آنکه اسباب بازی اش را از دست او گرفته است عصبانی باشد اما نباید این عصبانیت را با گاز گرفتن به او نشان دهد.
همچنین کودکتان را تشویق کنید تا راه حلی را پیشنهاد کند. برای مثال از او بپرسید: «به نظرت چه کار می توانی بکنی تا دوستت اسباب بازی اش را به تو بدهد » حتی بچه های سه ساله هم می توانند برخی از مشکلاتشان را خود حل کنند. گوش دادن به ایده های آنها گاه از نصیحت کردن آنها مفیدتر است.